معنی گردآوری مطالب
حل جدول
لغت نامه دهخدا
گردآوری. [گ ِ وَ] (حامص مرکب) عمل گردآوردن. جمع کردن... جمع و جوری. رجوع به گردآوردن شود.
مطالب
مطالب. [م َ ل ِ](ع اِ) ج ِ مطلب.(آنندراج)(اقرب الموارد)(ناظم الاطباء). مطلبها و درخواستهاو سوءالات و خواهشها و عرضه داشتها و استدعاها.(ناظم الاطباء). آرزوها: دیگری... به قوت عقل برمطالب و مآرب خویش رسیده.(کلیله و دمنه). || مسائل و موضوعات: در حل مشکلات معارف نقلی و کشف معضلات مطالب عقلی بر امثال و اضراب مزیت و تقدیم یافته.(المعجم چ مدرس رضوی و قزوینی ص 3).
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ عمید
عمل گرد آوردن، جمع کردن،
فرهنگ واژههای فارسی سره
خواستارها، گفتنی ها، نوشتارها، نوشته ها
فرهنگ فارسی آزاد
مُطالِب، در اصطلاح فارسی درخواست کننده، طلب کننده (اسم فاعل از مُطالَبَه)،
مَطالِب، مسائل علمی، مَقاصد، موارد طلب، طلب ها و خواسته ها (مفرد: مَطلَب)،
معادل ابجد
523